cat`eyes

color="#425563">Cat`eyes

    

    &nbs p;  

 
   Monday, May 16, 2005

#63758C

تو در تو


شبی که آغاز می شود

در انتهای شبی دیگر

و باز شبی دیگر

شبی دیگر

شبی دیگر

تو را از فصل ها و روزها و ماهها

به تو در توی شبی دیگر پرتاب میکنند

گفتی: چشمهایت را ببند و نا10 بشمار

هنوز به انتها نرسیده خواهی آمد

و من سالیست که ساعتها و ساعتهابه دهگان منفور اعداد

. لعنت می فرستم

شب

و سکوتی دیگر

سکوتی از پس سکوت

آواز شب است که در آسمان می پیچد

. و با من همنوایی می کند

ارابه زئوس امشب قصد حرکت به شرق را ندارد ؛

خواهران سه گانه مرگ

! هداس

در های جهنم را بگشا

رشته حیات من دیریست که به پایان رسیده است

چشمانم را می بندم و باز تا 10 میشمارم

... و خواب مرا با خود می برد

چقدر خوب که آدم

همه انتظارش را خواب ببیند

و همه خوابهایش انتظار باشد

و همه زندگیش در خواب باشد .

چقدر
به تو
بگویم
که

این
انتظار
کشیدنی
نیست

که تو هر ساعت

، آن را می پیچی

سیگار میکنی

... و به آن پک میزنی




  Scarlet@ 12:37 AM

#63758C

راست مستی

ای هراس

ای امید

ای گذشتگان رفته در غبار

ای خدایگان ریشه دار

در دل این زمین تکه تکه از تخیل غبار

ای عبور
لحظه لحظه های عمر های بی قرار

کاش می شد عاقبت

به چنگ خود بگیرمت

سبوی خویش را دمی

به باده تو پر کنم

به مستی شبانه ای

تمام روزه های سالیان خویش را

تبه کنم

تبه کنم

بنوشمت

و بر عطش سفر کنم

به شهر خواهش و نیاز

به شهر دیده گان بسته از هراس

و جامه های پاره پاره از حظور احتیاج

سفر کنم

سفر کنم

تو را دمی بیابمت

و از کویر تشنه تنم

برای تو سخن کنم

حذر کنم

حذرکنم

که در گناه می خزم

اگر به عمق دیده ات

قدم نهم

و گم شوم

میان خنده های جغدهای بی حیا

اگر به دشت سینه ات

، قدم نهم

و عشق را لگد کنم

میان بوسه های داغ و بی صدا ...ا


نفس

نفس

و شوق در درون من

چو کودکی نحیف و خرد

دوباره رشد می کند

دوباره نطفه های عشق

درون من به بار می نشیند

و زمان لفظ "هست " را انتظار می کشد

تو در منی
تو با منی

و من تمام این خطوط کهنه را چه بی هدف گذشته ام

تمام این چهارراههای بی خطوط و بی چراغ

فقط به قصد یک دروغ آشنا

برای من سرود درد خوانده اند .ا

تو از منی

حظور تو چو شاهرگ میان گوشه گوشه وجود من آشیانه کرده است

چه التهاب و حرکتی ؛ ز دانش حظور تو

میان این شقیقه ها

مرا اسیر این فریب بازی می کند

هوس، میانه می دود

و در دلم تمام بازمانده های شرم های کودکی

زخم خورده ،پاک بازی می کند . ا








  Scarlet@ 12:32 AM


Image Hosted by ImageShack.us

M@il