&nbs
p;
Monday, April 11, 2005
#63758C
بر سنگ فرش های سفید نقره ای
عشقی نمانده است که برایش گور می کنی
گل های سفیدت را بیاور
بپاش توی صورتم
و منتظر نفسم باش که دارد می میرد .
کاموا آورده بودم برای دست های بیکارت ،
همه این کاموا را هم که فلسفه ببافی؛
بازتار و پود وجود مرا کم می آوری .....
84/1/16