Saturday, March 26, 2005
#63758C
توی ماشین بودیم و فریدون فروغی داشت میخواند " .... دل این آدما زشته دیگه زیبا نمیشه..." و برف همه دید را پوشانده بود و چه تلاشی می کرد که دل این آدمها را زیبا کند . یک بار با مژده سر ايستگاه اتوبوس ایستاده بودیم و برف های درشت مثل پشه های عاشق نور دور تیر چراق برق جمع شده بودند به مژده گفتم: " دیگه از برف هم کاری ساخته نیست"... دیگر برای این آدمها همه چیز دیر شده است. و شادی که همیشه می گه: " بنفشه این روزها نباید از خدا توقع معجزه داشت" .... همه چیز راست است. راست . و دل این آدم ها دروغ !ا
بگذریم ، " سال بد گذشته است " " و من می خواهم خوب باشم ، خوب ، می خواهم تو باشم " هرچند، " بهاری دیگر آمده است آری
ولی برای آن زمستان ها که گذشت
نامی نیست نامی نیست . "ا
اولین پست سال جدیدم برفی شد ....ا
Scarlet@
9:42 AM
|
|
|